حلما رفیق مامانحلما رفیق مامان، تا این لحظه: 10 سال و 12 روز سن داره

حلما رفیق مامان

خبر خوش بارداری

شهریور سال 92 به اتفاق دوستان رفتیم مشهد، پابوس امام رضا ، به حامله بودنم شک داشتیم واسه همین میخاستیم بریم ازمایش بدیم.چون اون روز شهادت امام صادق بود و آزمایشگاه بسته بود با شوشو رفتیم داروخانه و تست بارداری خریدیم و از داروخانه پیاده رفتیم به سمت خونه ای که اجاره کرده بودیم،اونجا تست گذاشتم. باورمون نمیشد تست مثبت شده ، هردو از خوشحالی نمیدونستیم چیکار کنیم.فردای اون روز واسه اطمینان بیشتر رفتیم ازمایش خون دادیم اونم مثبت بود   ...
21 ارديبهشت 1394

بدون عنوان

سلام مامانی. امروز که این پستو میزارم یک سال و پانزده روزه که خدا تو رو به ما هدیه داده، به خاطر این هدیه خیلی بزرگ از خدا ممنونم وهر چه که خدارو شکر کنم بازم کمه.     میخام تو این وبلاگ خاطرات و عکسای خوشکلتو بزارم که وقتی بزرگ شدی اونا رو ببینی. این وبلاگو خیلی وقته واست درست کردم ولی وقت نکردم مطلب و عکس واست بزارم ، از این به بعد بهت قول میدم زود به زود عکساتو بزارم و خاطراتت رو بنویسم، حتی خاطرات و عکسای قبل از این پست  
19 ارديبهشت 1394
1